مخمل سرمهای آسمان با ستارههای درخشان دلربایی میکرد. آن شب اولین باری بود که دلم جادوی ستارهها را نمیخواست؛ دلم ابر میخواست، ابر سفید پنبهای.
حافظ باز کردم و جواب داد:
«مرا چشمی است خونافشان ز دست آن کمان ابرو»
قشنگترین ابر پنبهای دنیا از پشت ستارهها پیدا شد و دنیا بوی بیدمشک گرفت.
درباره این سایت