بوسلمه یا هیولای دریا را از میان افسانههای جنوب پیدا کردم. موجودی حسود و بدطینت که طاقت خوشی زمینیها را ندارد و هر لحظه در شکل تازهای سر بر میآورد و طغیان میکند و زندگی را آشفته میکند.
همه بوسلمه را موجود افسانهای میبینند و زادهی ناآگاهی و خیال مردم اما من این روزها به چشم خودم بوسلمه را هرجا و در شکلهای مختلف میبینم.
بوسلمه همان جنگی است که همیشه در پرده منتظر است
بوسلمه همان حماقت است
بوسلمه همان ظلم و زورگویی است
بوسلمه همان دروغ است
بوسلمه همان ترس است
بوسلمه همان تاریکی است
بوسلمه فشار و اتفاقات بد قبیله کوچکم است
بوسلمه دردی است که هر روز از سلولهای مغزم شروع میشود و تک تک سلولهایم را در بر میگیرد
بوسلمه همین بغض شش ماههای است که تمام نمیشود
ماهیگیران برای مقابله با بوسلمه از آبیها(پریان دریایی) کمک میگرفتند اما حالا که ما آدمبزرگها نسل آبیها را منقرض کردیم و خالق را از خود ناامید، با این بوسلمه باید چه کنیم؟
درباره این سایت