آقای اوه سلام

تو شاید پیرمرد بداخلاق و گوشه‌گیر و عجیبی به نظر برسی اما شک ندارم تو همان کسی هستی که باید از این روزها برایش بنویسم؛ آدم‌های غر غرو و مخالف تغییر و درون‌گرا خیلی خوب همدیگر را درک می‌کنند.

اوه عزیز
چه بر سر دنیای ما دارد می‌آید؟ چرا آدم‌ها این‌طور شده‌اند؟ همه‌ی قوانین نادیده گرفته‌ می‌شوند، همه دنبال راحت‌ترین راه هستیم. سنت‌ها نادیده گرفته می‌شوند. من این دنیا و آدم‌ها را نمی‌فهمم. همه‌چیز از این تکنولوژی لعنتی و گذر زمان شروع شد. حالا عمیقا عصبانی تو را هنگام مواجه با این آدم‌های به‌دردنخور و موقعیت‌های مشکل‌ساز می‌فهمم.

اوه
دلم می‌خواهد پناه ببرم به گوشه امنی، دور از این هیاهو. دلم می‌خواهد جزیره خودم را با قوانین خودم و سنت‌ها داشته باشم. هر روز صبح با برنامه پیش برم و عبارت بی‌خیال را نشنوم، این عبارت بی‌معنی و لوس که هر لحظه همه می‌گویند تا خود را توجیه کنند.

اون دلم می‌خواست بیایم دنبالت و باهم دور شویمف بریم جای دنجی و برای خودمان زندگی کنیم اما راستش بگذار به تو اعتراف کنم ادم‌ها ما را مسخره و امل می‌خوانند و انگار دوران ما سر آمده. ما ناچاریم از همراهی با این تغییرات. خب بعضی از این تغییرات هم زیاد بد نیستند اوه اما ته تهش قبلا حال بیشتری داشت

 

ممنون از آقاگل بابت چالش به این جذابی و ممنون از مستور قشنگم بابت دعوت


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مجموعه مقالات مراقبت از پوست و مو دوربین مداربسته هایک ویژن آهنگ مجاز ایرانی example بازرگانی سایناویژن این پسره snatorstar گروه سرود کلاس هاي عذاب آور فرکتال هنر استاد پیانو